نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





موسیقی خنده هات

 

 

میخوام اشکای چشماتو

سرمه چشمام کنم

وقتی تونیستی

خودموتوآینه نگاه کنم

میخوام موسیقی خنده هاتو

آهنگ زندگیم کنم

اگه یه روزخواستی بری

باغم عشقتیه جوری سرکنم


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 22:7 | |







چه سخته

چه سخته فراموش کردن

چه سخته دلبریدن

چه سخته کسی که دوسش داری

درکنارت نباشه

چه سخته به امید کسی باشی

که باهاش اینده ای نداری

چه سخته اون کسی که بهش دل بستی

تاآخرش پیشت نباشه

چه سخته اون که میگه عمرمنی

گل منی یه روز ازت جدابشه


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 21:46 | |







ما

عکس توبرایوان دلم حک شده است

دردلم عشق توماندگارشده است

بیابامن افسانه شویم

دوگل زیبادرخیال پروانه شویم

بیابامن تاعاشقی کنیم

درعاشقی زمجنون وفرهاددیوانه ترشویم

بیابامن افسانه شویم

افسانه ای پرعشق وسوداشویم

افسانه ای زیبا زیباترازافسانه شیرینولیلا شویم

بیا بامن ماندگرشویم

 


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 21:23 | |







زنگی

 

 

 

 

شاعرتاریخ سال های پرحادثه

دیگربیم هیچ حادثه ای مرانمی آشوبد

زندگی سخترازآنچه دیده ای نیست

زندگی میتوانددردستان ماباشد

یادرسیب سرخی که دردستام کودکی بازیگوش است

یادرقاصدکی که عاشقی به دست بادداد

تازاوخبری بردبه سوی معشوق خویش

زندگی میتوانددرسبزی درختان سروباشد

دردلهای عاشق باشدزندگی میتواند

زیباترانچه که تصورمیکنی باشد

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:56 | |







بـــــــــــــرای تو

اینم یه شعر زیبا ازخانم نسرین جهان دیده امیدوارم که خوشتون بیاد

 

واسه توهمش نوشتم    که بیا توسرنوشتم

واسه توترانه خوندم   شعرعاشقونه خوندم

واسه توچرخ زدم رقصیدم   گل بوسه ازرولبات چیدم

اسمتوتوگوش دنیا گفتم  توگوش رودخونه هاهی خوندم

اسمتو تودل کوه داد زدم   وقت رفتن توروفریاد زدم

اسمتوتوکوچه ها جار زذم  خلاصه بگم عزیزم واسه عشقت همیشه زارزدم


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 17:43 | |







[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:17 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:15 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 18:58 | |







شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 18:55 | |







ای گل

ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی

جز سر زنش و بدسری خار چه دیدی

ای لعل دل افروزتو با این همه پرتو

جز مشتری سفله به بازار چه دیدی

رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت

غیر از قفس مرغ گرفتار چه دیدی


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 18:36 | |







خــــــــــــــــــــــدا


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 17:57 | |







عجب رسمیه رسم زمونه میرن آدما از اونا فقط میمونه نمونه


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 17:47 | |







باسلام خدمت شمادوستان ازاینکه به وبلاگ من اومدین ازشمامتشکرم وامیدوارم که خوشتون بیادوبانظراتتون ماروخوشحال کنید.بیشتر این مطالب از خودم هست امیدوارم که خوشتون بیاد واوقات خوشی رودراین وب داشته باشین


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:25 | |







تنهایی

عشق افسانه ای بیش نیست

روزی که بردلم نقش غم حک شد

باآب دیده غسل شدم و

باغصه الفت گرفتم

باتنهایی هم خانه شدم

دردآمد

حال بادردتنهایی همبسترم

میسوزم ازدردتنهایی

دیوانه ام دیوانه ایی به زنجیر

ترکم کرد رهایم کرد ازمن دوری جست

مرا به دست غمه هادادورفت تنهاییم گذشت

رفــــــــــــــــــــــت دیگری رابه من ترجیح دادواز من گذشت

رفت دیگر برای همیشه رفــــــــــــــــــــــــــت......


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:16 | |







تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:14 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:9 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:8 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:7 | |








[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 15:6 | |







نیایش

امروزکه این مکتوب را مینویسم خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدایامیدانم سرشارازگناهم.شایداین غم نهانی که دروجودم نهفته است جزایی باشدازبرای این گناهانم.نمیــــــــــــــــــــــدانم!؟چون که توبهترین دانایی وازنهان وآشکاراآگاهی.

پــــــــــــــــــــــــروردگارا ببخش گناهان این بنده گناه کار حقیرت را چونکه جزتوامیدی نداردبرای بخشش گناهان.خـــــــــــــــــــــــدایاچشم من به عطای لطف توبوده که به گناه خودرا آلودم.

پـــــــــــــــــــــروردگارا ببخشای گناهانمان راکه توبهترین بخشایش گری


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 14:43 | |







آشوب دل

دریای غم مطلاتم است.باهرموج بی رحمانه برساحل آرام دلم میکوبدوساحل آرامم را ناآرام میکندباد سوزناک غم وابرهای سیاه سنگین بغض آسمان دلم,ساحل رادیوانه وار ناآرام کرده است.

اری دل من غمین است,غمین همچوآبهای ناآرام اقیانوس طوفان زده.

ناآرام همچوبادهای سرکش....پشت این لبخنده تیره تیره همچوسرنوشتم بغض سنگین گریه ای نهان است!!!!!!چه کسی میداند؟؟؟؟؟؟!برلبانم هرلحظه لبخندیست تلخ تلختراز گریه های شبانه ام.چه کسی این راز رامیداند؟رازاین غم تیره درعمق وجودم را؟!


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 14:9 | |







غم بلبل

آسمان دیگرابری نداشت

گل هم دیگر بوی نداشت

بلبل بیچاره اما هنوزم عاشق گل بود

عاشق کلی که تمام عطر اون

فقط فصل بهار بودوبس

پاییزبود ودل اسمان هم غمین

بلبل بیچاره میسوخت درفراغ یارخویش

دل اسمان هوای باریدن داشت

چشمان اسمان بارید

غم های خودرابه روی زمین ریخت

دل بلبل را غم آلوده کرد

عطرگل ازیادش رفت

به دلدار دیگر دلی نبست

 

ومن مینویسم

چقدخوب اس که آدمی نیز به دلدار خویش پایبندد باشه همچوپروانه همچوبلبل گل گرچه درعقدبلبل اس هم عهدزنبوراست وهم پروانه رادوسدارد


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:41 | |







خداااااایا

کسی راکه قسمت دیگری ست سراهم قرارنده که شبهای چشم انتظاریش برای من وروزهای خوشش برای دیگران باشد


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:33 | |







باران

خسته شدم از کوچه و پس کوچه‌ها، همش کوچه، هی می‌دوم، هر دفعه دنبال کسی، دنبال چیزی، این گمشده‌های من، انگار تمامی ندارند، گمشده هم نباشد دنبال خودم می‌گردم، خودم هم که نباشم باز می دوم...
کوچه‌های بن بست، مارپیچ‌هایی که همیشه آخرش به هیچ کجایی ختم نمی‌شود
همین دیشب آنقدر دویدم که، اشکم درآمد، کوچه‌ها تنگ و گشاد می‌شدند، باریک باریک یا پهن پهن، هوا تاریک می‌شد و بعد از چند لحظه روشن، سرد بود و بعد اصلن دمای هوا را حس نمی‌کردم، کف زمین زیر پاهایم، یخ بسته بود، زمستان بود اما باز هم چند لحظه... بعد هیچی نبود.
توی یکی از پیچ‌ها تازه یادم افتاد باید کسی را پیدا کنم و چیزی به او بگویم همین باعث شد که با اطمینان بدوم، ترس تمام وجودم را گرفته‌ بود، ترس را خیلی کم احساس کرده‌ام ولی در آن لحظه از ماندن در کوچه‌ها ترسیدم.
بالاخره انتهای کوچه‌ای، به جایی شبیه پارک یا شاید فضایی که قبلن پارک بوده رسیدم، سنگی و سرد با هوای مه گرفته، باران، باران هم می‌بارید، چرا من خیس نبودم؟ انتهای کوچه ایستاده بودم وقتی متوجه شدم که خیس نشده‌ام برگشتم بالای سرم را نگاه کردم، کوچه‌ها، سقف داشتند...
پایم را که در آن جا گذاشتم، خیس آب شدم، جایی که ایستاده‌ بودم بلند تر از جاهای دیگربود و روبرویم پله‌های پهنی بود که پایین می‌رفت، زنی با لباس سیاه و صورت پوشیده با چتری سیاه، با عجله داشت از پله‌ها می‌آمد بالا، به طرف جایی که ایستاده بودم، مردی با لباس سیاه و صورتی پوشیده چند پله جلوتر از زن و با عجله می‌آمد، زن وقتی به او رسید چترش را بست و با زور به دست مرد داد و رفت.
مرد لحظه‌ای مکث کرد و بعد چتر را بالای سرش گرفت و راه افتاد...
و من دیدم که زن کمی جلوتر از مرد و بدون چتر داشت می‌رفت و مرد پشت سر او با چتر.
آنها رفتند و من مثل آدمهایی که گیج شده باشند از پله‌ها پایین رفتم...
کف زمین پر از آب بود و کمی گل‌آلود، توجهی نکردم و باز دویدم، سر چهارراهی رسیدم و باز مستقیم رفتم، انگار که کسی را دیده باشم هی صدایش می‌زدم که بایستد ولی نه کسی بود و نه صدایی، زانو زدم روی زمین و خیره شدم به باران


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 20:30 | |







ادرس عشق

این متن اهنگ آدرس عشق از آرش قدیمی ست

 

 

آدرس عشقو نپرس پا توی این راه نذار
تو نیمه راه میمونی تشنه تو یک شوره زار
عشق و محبت کجاست خواب و خیال و رویاست
به حرف دل گوش نده تا داری راه فرار

عشق یه جور سرابه حباب روی آبه
از دور یه قصر نوره از روبرو خرابه
عشق یه جور سرابه حباب روی آبه
از دور یه قصر نوره از روبرو خرابه

ندیدم عاشقی رو که روی خوش ببینه
کسی از باغ محبت گل عشق بچینه
بهترین کتاب درس عاشقای دنیا
لیلی و مجنونه و فرهاده و شیرینه
عشق یه جور افسونه برای عاشق
حیله شیطونه برای عاشق
اگه یار بره به راه بی وفایی
زندگی زندونه برای عاشق

عشق یه جور سرابه حباب روی آبه
از دور یه قصر نوره از روبرو خرابه
عشق یه جور سرابه حباب روی آبه
از دور یه قصر نوره از روبرو خرابه


[+] نوشته شده توسط Bahar bano در 19:36 | |